سکوت

متن مرتبط با «پیر شدن خود را ببینید» در سایت سکوت نوشته شده است

نگران نباش

  • نگران نباش‎  خیلی تنها نمی‌مانیم‎ عاقبت یک روز‎  مرگ دستمان را می گیرد‎  و از تمام این خیابان های شلوغ  عبورمان می‌دهد‎... نگران نباش مرگ شبیه زندگی نیست دست های پُر مهری دارد دست هر کس را که بگیرد، دیگر رهایش نمی‌کند..., ...ادامه مطلب

  • بیقرارتم

  • میگی محاله من هنوزم ولی دنبال اون اتفاقم که باشی کنارمو یه دفعه سر زده بیای سراغم باشه قبول یه بار تنها با دل عاشق و خسته تو دیوونگی کن پای حرفای دیروزی وایسا و مردونگی کن باشه قبول ببین بی قرارتم دوباره برگرد، حالا که اوج فصل ا, ...ادامه مطلب

  • فرار از تکرار

  • تنهایی هرکس به اندازه حرفای نگفتشهرفتن بی هدف بهتر از ایستادن در آرامشه رفتن یعنی فرار از تکرار از روزمرگیاز جایی که به خودت حتی نتونی راست بگی من یاد گرفتم درای بسته رو با صبر باز کنماونجا که به بن بست رسیدم دوباره آغاز کنم زندگی یعنی یه جاده با یک جفت کفش آهنیتا به مقصد نرسیده دوباره عزم سفر کنی رفتن یعنی فرار از تکرار از روزمرگی, ...ادامه مطلب

  • ما را چه می شود؟

  • به دادگاه خانواده که وارد شویم، سالن پر از زن و مرد هایی ست که یک زمان وقتی با عشق حلقه ازدواجشان را به دست میکردند؛ به هم قول داده بودند که تا ابد کنار هم بمانند، مدتی را هم با عشق گذراندند، دوستت دارم گفتند و دوستت دارم شنیدند و قرار بود عشق هم باشند، همدیگر را "همیشگی" صدا می کردند اما سر انجام همه آن عشق و دوست داشتن که گاهی با ثمره همان عشق همراه است در یک سالن باریک، تبدیل به تنفری رقت انگیز می شود که هر طرف تمام تلاشش را برای نابودی طرف مقابل می کند! از تعداد معدودی که واقعاً به ته خط رسیده اند که بگذریم به کثرتشان می رسیم که به دلیل های کوچک و بی پایه یک زندگی و یک رابطه را خراب کرده اند، فکر می کنم دلیلش شاید این است که ما در مقابل کسانی که دوستشان داریم بی رحم و سنگدل می شویم و در مقابل کوچکترین اشتباهاتشان بدترین واکنش ها را نشان می دهیم. می کُشیم همه آن احساسی که بر پایه اش رابطه ای شکل دادیم و فراموش می کنیم قولهایی را که در قشنگترین لحظه ها به هم دادیم. کاش همیشه فرصتی دوباره بدهیم؛ کاش در مقابل عزیزترین هایمان تا این حد سخت گیر نباشیم؛ کاش لگدمال نکنیم همه آن احساس خوبی , ...ادامه مطلب

  • خاطرات کودکی

  • من پُرم از خاطرات وقصه های کودکیاینکه روباهی چگونه، می فریبد زاغکی قصه ی افتادن دندان شیری از هُمالاک پشت وتکه چوب وفکرهای اُردکی قصه ی گاو حسن، دارا و سارا و امینروز  بارانی، کتاب خیس کُبرا طِفلکی تیله بازی درحیاط وکوچه و فرشِ اتاقبر سر کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی چای والفجر و سماورنفتی کنجِ اتاقمادرم هرگز نیاورد، استکان بی نلبکی سکه ها و  پولهایم، ثروت آن دوره امجمع میشد اندک اندک، در درون قُلکی داستان نوک طلا با  مخمل و مادربزرگدر دهی زیبا که زخمی گشته، بچه لَکلَکی حاج زنبور عَسل، نِل در  فراق مادرشیاد دوران اوشین و نقطه های برفکی هشت سال از د,خاطرات کودکی,خاطرات کودکی یادش بخیر,خاطرات کودکی من,خاطرات کودکی دهه 60,خاطرات کودکی زیباترند,خاطرات کودکی برنگردد دریغا,خاطرات کودکی شعر,خاطرات کودکی دهه 70,خاطرات کودکی دهه 50,خاطرات کودکی دهه شصت ...ادامه مطلب

  • چشم به راه

  • به یادتم هنوزماگر چه زود رفتیاگر چه بی تفاوت به هر چه بود رفتی به یادتم هنوزماگر چه پر کشیدیاگر چه تلخ اما به آرزوت رسیدی منو همین یه عکست به هم علاقه داریمکه سالیانه ساله به درد هم دچاریمخودت که دیگه نیستی نبایدم بدونی عذاب غیر از این نیست، که چشم به راه بمونی... ,چشم به راه,چشم به راهتم,چشم به راه مهدی شکوهی,چشم به راهم,چشم به راهت هستم,چشم به راه افتخاری,چشم به راه گودو,چشم به راه تو,چشم به راه بودن,چشم به راهت ...ادامه مطلب

  • باران

  • باران که شدی مپرس این خانه کیست،  سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست باران که شدی پیاله ها را نشمارجام و قدح و کاسه و پیمانه یکی ستباران، تو که از پیش خدا می آییتوضیح بده عاقل و فرزانه یکی ستبر درگه او چونکه بیفتند بر خاکشیر و شتر و رستم و موریانه یکی ستبا سوره ی دل اگر خدا را خواندیحمد و فلق و نعره ی مستانه یکی ستاین بی خردان، خویش خدا می داننداینجا سند و قصه و افسانه یکی ستاز قدرت حق هر چه گرفتند به کاردر خلقت تو و بال پروانه یکی ستگر درک کنی خودت خدا میبینیدرکش نکنی، کعبه و بتخانه یکی ست,باران چت,باران کوثری,باران,باران خواننده,باران فیلم,باران مووی,باران موزیک,باران گپ,باران تویی,باران عشق ...ادامه مطلب

  • ز حادثه ای پیر می شود

  • هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر می شود گاهی عقاب تیز پرواز دشتهای استغنا اسیر پنجه تقدیر می شود گاهی صدای زمزمه ی عاشقان آزادی فغان و ناله ی شبگیر می شود گاهی نگاه مردم بیگانه در دل غربت به چشم خسته ی من تیر می شود گاهی مبر به موی سپیدم گمان به عمر دراز جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد کلام حق دم شمشیر می شود گاهی بگیر دست مرا آشنای درد بگیر مگو چنین و چنان دیر می شود گاهی به سوی خویش می کشد مرا چه خون و چه خاک محبت است که زنجیر می شود گاهی,جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی,جوان ز حادثه اي پير ميشود گاهي ...ادامه مطلب

  • پیر شدن

  • پیر شدن از جایی شروع میشه که شبها،  به جای رویاپردازی واسه آینده،با خاطرات گذشته به خواب میری... ,پیر شدن,پیر شدن در خواب,پیر شدن جفت,پیر شدن جفت در بارداری,پیر شدن جمعیت ایران,پیر شدن در جوانی,پیر شدن خود را ببینید,پیر شدن جفت جنین,پیر شدن پوست دست,پیر شدن جمعیت ...ادامه مطلب

  • با خاطراتش

  • جوون تر که بودم یکی عاشقم بودمنو که نمیدید دلش میگرفت زود میگفت خیلی وقته دلم پا به پاتهمیگفت هر جا باشی نگاهم به راهته منم بچه بودم دلم پرپر ش شدبهش اینو گفتم اونم باورش شد خلاصه نشستیم یه رویا کشیدیمواسه زندگیمون چه خوابایی دیدیم به هم قول دادیم که با هم بمونیمتا هر جا که میشه تا هر جا بتونیم ولی من نموندم نه اینکه نمیشدزدم زیر قولم دلم دمدمی شد حالا گاهی وقتا به یادش میفتمدرست لحظه هایی که یادش میفتم تموم وجودم پر از شرم میشهبه این خاطراتش سرم گرم میشه...,بمیرد روزگار با خاطراتش,بمیرد زندگی با خاطراتش,بميرد زندگي با خاطراتش,بسوزد روزگار با خاطراتش,بميرد روزگار با خاطراتش,دختر تنها با خاطراتش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها